تو عجب سنگدلی؛ همه اش، داری می ری که! پشت سرتو هم نگاه نمی کنی؛ کسی هم جلودارت نیست. تو، منو مجبور می کنی هر طوری شده، باهات بیام. راستی، یه وقتایی خیلی ازت بدم می آد و می خوام نباشی و تنهام بذاری و خودت بری و زود هم بری. بعضی وقتا، اذیتم می کنی و قدماتو اونقدر آهسته برمی داری که انگار اصلاً نمی ری؛ وقتی هم نگات می کنم تا بلکه یه کمی خجالت بکشی و زودتر بری، اون موقع، لج می کنی و تازه، وضع بدتر هم می شه؛ اصلاً دیگه نمی ری یا طوری می ری که مشخص نمی کنی.


Comparative Education منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

اجناس فوق العاده دیتالاگر لاوسینما پیکی مجله اینترنتی مدل لباس ، عکس بازیگران پرتال جامع دنیز فان شجره نامه تیره پارسی تحمل افکار دیگران در محیط مدرسه و جامعه