الف - عبارت هاي شعر و نثر را معني کنيد: 1 - با جامي از فرهنگ و بشريت رهگذار را مي آشاماني 2 - خونت با خون بهايت حقيقت در يک تراز ايستاد. 3 - چندان تناوري و بلند که به هنگام تماشا گلاه از سر کودک عقل مي افتد. 4 - آه اي مرگ تو معيار. 5 - مرگت چنان زندگي را به سخره گرفت و آن را بي قدر کرد. 6 - تو تنهاتر از شجاعت در گوشه ي روشن وجدان تاريخ ايستاده اي. 7 - عزمت ضامن دوام جهان شد 8 - شفق آينه دار نجابتت و فلق محرابي که تو در آن نماز شهادت گزارده اي 9 - ‏« وَ بَذَلَ مُهجَتَهُ فيکَ لِيَستَنقِذَ عِبادَکَ عَنِ الظَّلالِه و حيرِهَ الجَهالَه » ‏با کدام عبارت تناسب معنايي دارد ؟    * تو تنهاتر از شجاعت / در گوشه ي روشن وجدان تاريخ ايستاده اي به پاسدار از حقيقت.             *بر تالابي از خون خويش / در گذرگه تاريخ ايستاده اي / با جامي از فرهنگ / و بشريت رهگذار را مي آشاماني  10 - مفهوم عبارت « شرف المکان بالمکين » در کدام عبارت ديده مي شود ؟    * در فکر آن گودالم که خون تو را مکيده است / هيچ گودالي چنين رفيع نديده بودم.         * فلق محرابي که تو در آن نماز صبح شهادت گزارده اي . ب - قلمرو زباني: 1 - مترادف و متضاد واژه ي « رفيع » را بنويسيد. 2 - هسته و وابسته ها  را در گروه هاي اسمي داده شده مشخص کنيد :  * نماز صبح شهادت            * آن گودال         * غبطه ي بزرگ زندگي           * شيرين ترين لبخند          * يک تراز 3 - لغت هاي مشخص شده را معني کنيد: 1 - در - حضيض - هم مي توان عزيز بود  2 - مرگت چنان زندگي را به - سخره - گرفت. 3 - - شفق - آينه دار نجابتت  4 - هر چيز و همه چيز را در - کاينات - به دو پاره کرد. 5 - بر - تالالبي - از خون خويش ايستاده اي . 6 - و - فلق - محرابي که تو در آن نماز گزارده اي . 7 - شفق آيينه دار - نجابتت -  8 - مردني چنان - غبطه - بزرگ زندگاني شد. ج - قلمرو ادبي :  1 - « کلاه از سر افتادن » کنايه از چيست؟  2 - اضافه ي تشبيهي را در عبارت « چندان تناوري و بلند / که به هنگام تماشا / کلاه از سر کودک عقل مي افتد » بيابيد.  3 - تلميح عبارت « در فکر آن گوالم / که خون تو را مکيده است » را بيان کنيد 4 - آرايه ي « تلميح » را در عبارت « آب را دوست مي دارم که مَهر مادر توست » توضيح دهيد. 5 - در عبارت « تو تنهاتر از شجاعت / در گوشه ي روشن وجدان تاريخ / ايستاده اي » نوع ترکيب اضافي « وجدان تاريخ » را بنويسيد.  6 - « رفيع بودن گودال » داراي کدام آرايه ي ادبي است؟ 7 - در عبارت « شفق آينه دار نجات تو است» مشبه و مشبه به را مشخص کنيد؟ 8 - شاعر علت تشکيل شدن شفق را آينه دار بودن نجابت امام مي داند . اين مفهوم بيانگر کدام آرايه ادبي است؟ -------------------------------- الف - عبارت هاي شعر و نثر را معني کنيد: 1 - چندان تناوري و بلند که به هنگام تماشا گلاه از سر کودک عقل مي افتد. 2 - خون تو شرف را سرخگون کرده است. 3 - در حضيض هم مي توان عزيز بود . 4 - در فکر آن گودالم که خون تو را مکيده است. 5 - شفق آينه دار نجابتت و فلق محرابي که تو در آن نماز شهادت گزارده اي 6 - خونت با خون بهايت حقيقت در يک تراز ايستاد. 7 - با جامي از فرهنگ و بشريت رهگذار را مي آشاماني 8 - خون تو امضاي « راستي » است.   ب - قلمرو زباني: 1 - مترادف و متضاد واژه ي « رفيع » را بنويسيد. 2 - هسته و وابسته ها  را در گروه هاي اسمي داده شده مشخص کنيد :  * نماز صبح شهادت            * آن گودال         * غبطه ي بزرگ زندگي           * شيرين ترين لبخند          * يک تراز 3 - لغت هاي مشخص شده را معني کنيد: 1 - مرگت چنان زندگي را به - سخره - گرفت. 2 - - مَهر - مادر توست.  3 - بر - تالالبي - از خون خويش ايستاده اي . 4 - - شفق - آينه دار نجابتت  5 - و - فلق - محرابي که تو در آن نماز گزارده اي . 6 - چندان - تناوري - و بلند.  7 - شفق آيينه دار - نجابتت -  8 - در - حضيض - هم مي توان عزيز بود  ج - قلمرو ادبي :  1 - در عبارت « در حضيض هم مي توان عزيز بود » کدام آرايه وجود دارد ؟ * تناقض نما          * کنايه          * حسن تعليل         * واج آرايي  2 - بيت « اي چشم عقل خيره در اوصاف روي تو / چون مرغ شب که هيچ نبيند به روشني » با کدام عبارت تناسب دارد ؟   * صداقت شيرين ترين لبخند بر لبان اراده ي توست              * چندان تناوري و بلند که به هنگام تماشا /کلاه از سر کودک عقل مي افتد  3 - آرايه هاي عبارت « صداقت شيرين ترين لبخند بر لبان اراده ي توست » را بنويسيد. 4 - در عبارت « شفق آينه دار نجات تو است» مشبه و مشبه به را مشخص کنيد؟ 5 - « کنايه » و « مجاز » را در عبارت « خون تو شرف را سرخگون کرده است » مشخص کرده و توضيح دهيد 6 - اضافه ي تشبيهي را در عبارت « چندان تناوري و بلند / که به هنگام تماشا / کلاه از سر کودک عقل مي افتد » بيابيد.  7 - تلميح عبارت « در فکر آن گوالم / که خون تو را مکيده است » را بيان کنيد 8 - « کلاه از سر افتادن » کنايه از چيست؟   
ادبیاتکده -مسعودی عبارت ,کنيد ,نماز ,مشخص ,آينه ,تناوري ,چندان تناوري ,هنگام تماشا ,شيرين ترين ,معني کنيد ,وجدان تاريخ ,روشن وجدان تاريخ ,وجدان تاريخ ايستاده ,کدام منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

پورتال و سایت تفریحی خبری ایرانیان همه جا و همه چیز نحوه مهاجرت به ترکیه برای تحصیل شاعر قرن هستی آقای حمیدرضا نگین تاجی فروشگاه مای دکوری موزیک بازان حسین محبی خواه عروس معرفی کالا فروشگاهی