فرمیسکی مندالان

 

چشمانی خیره به دَری منتظر پدری

 

پدر آمد با دلی پُر و دست خالی

 

به دستان خشک پدری 

 

می نگرد کودکی

 

 

 

 

 

با چشم گریان

 

با شکمی خالی و چشمانی تر 

 

به دست پینه بسته پدر می نگرد کودک 

 

 

 

نمی نگرد دیگر به کودک پدر

 

 شکسته پدر انگار بغض و دردش

 

 

 

وای که شام آمد و ماتم شد غذا

 

کودک گریه کرده و انگار شده کمی پدر رسوا

 

 

 

خدایا از خجل کودک نمی ترسد ماه ؟

 

از شرم پدر چه کند دیگر ستاره ؟

 

آسمان را پر از نور کند یا بغض کودک را خفه کند آرام آرام  ؟

 

خدایا قسم به آسمانت  که رعد هم بی صدا شد

 

از جگر سوخته کودک

 

از غرور شکسته پدر

 

از رفتن مادر.

 

 

 

یاد مادر.؟

 

یاد مادر هنوز لبریز می کند چشم های کودکانه کودک

 

غرق می کند بغض خاموش پدر

 

 

 

کودک از کودکی بغض کرد

 

کودکی، که نیست بر سرش دست مادری

 

کودکی، که می گرید از دست خشک پدری

 

کودکی، که در تنهایی به جایی ندوخته نگاهی

 

 

 

آخر غصه کودک شد

 

صبحی پر از تنهایی

 

پدر هم مانده در خواب و رویایی

 

چه کند کودک با درد تنهایی ؟

 

چه کند کودک با بی مهری مادری؟

 

چه کند با گریه های ناگهانی؟

 

کودک هم جان می دهد با پدر

 

کنار قطره اشکی در تنهایی

 

اما می دانم مانده زیر بارانی

 

با رعدی طوفانی

 

می کند گریه، آسمانی

 

با ابر و بارانی

 

 

 

می شکند روزی ظلمت شب را

 

نور و رعدی ابری

 

که  هست امید و دست و خدایی 

 

نام شعر ترجمه به فارسی : اشک کودکان

نویسنده : #جلال_ژاله 

 

جلال ژاله


شعر های جدید کودک ,تنهایی ,کودکی، ,مادر ,نگرد ,فرمیسکی مندالان منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

بهترین سایت Myrapuekk71 House ستارگان کنکور seotech پوپک دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد. اخبار جدید,یارانه نقدی - کشتی سانچی ,حادثه