دوازده، سیزده سال پیش، در یکی از استان ها، یه فرد نظامی، صبح که می ره محل کارش، همکارانش بهش می گن: اسمت دراومده؛ قراره مدیرکل ارشاد بشی. وقتی از واحد مرتبط محل کارش، پرس و جو می کنه، می بینه خبر صحت داره. یه تاکسی تلفنی خبر می کنه؛ به راننده می گه: منو ببر اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی. راننده می گه: من نمی شناسم؛ بگو کجا برم. می گه: منم نمی شناسم؛ حالا تو برو می پرسیم. به جلوی ارشاد که می رسند، به راننده تاکسی می گه: نگه دار از نزدیک برم این ارشادو ببینم. پیاده می شه؛ می ره داخل؛ با خودش می گه: بدجایی هم نیستا. از نگهبان می پرسه کار ارشاد چیه برادر؟. 


Comparative Education ارشاد ,راننده منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مشاوره مرجع متن آهنگ اخبار فوتبال ملی و باشگاهی پرتال جامع تفریحی و سرگرمی میکده شرکت بازرگانی فیروزه دانلود موزیک فری پلاگین|مرجع تخصصی آموزش و ترفند | دانلود نرم افزار | پلاگین | بازی و...