امیرکبیر کوشید که همزمان با تجدید حیات دیوانخانه بزرگ پادشاهی و تقویت دادرسی عرفی، سطح محاضر شرع را نیز از جهت اجرای عدالت و رسیدگی به شکایت شاکیان، با حذف مجتهدان غیر عادل از صحنه قضاوت، ارتقاء دهد. حادثه‌ای که موجب سلب اعتقاد امیر از بعضی از حاکمان شرع شد، این بود که شخصی که از یک تن از ملازمان مخصوص و مقرب امیر، طلبکار بود، شکایت او را به امیر برد. امیر، شکایت شاکی را به محضر شیخ عبدالرحیم بروجردی ارجاع کرد. آن مجتهد، پس از رسیدگی به پرونده، حق را با مدعی دید، ولی چون طرف شکایت از مقربان امیر بود، در صدور حکم تعلل ورزید و نزد امیر آمد و گفت که:

«در محاکمه فلان و فلان، آنچه محقق شده و به ثبوت پیوسته این است که خادم سر کاری، محکوم است. اکنون چه مستم می‌فرمایید عمل را فیصل دهم.»1

امیر از این استمزاج حاکم شرع سخت برآشفت و دیگر به او اعتنایی نکرد و از آن پس، شیخ عبدالحسین تهرانی معروف به شیخ العراقین را به سمت قاضی شرع تهران منصوب کرد و از این رهگذر نوعی نظارت رسمی دولت را بر حاکم شرع آغاز کرد. یعنی با انجام اصلاحاتی در دیوانخانه بزرگ پادشاهی، چنین مقرر داشت که انتساب حاکم شرع برای رسیدگی به دعاوی مردم باید به نظر دیوانخانه باشد و نیز اجرای مفاد احکام صادر از محاکم شرع، موکول به تأیید رسمی حکم شرعی از طرف دیوانخانه عدلیه گردید.


-----------------

1. شیخ المشایخ امیر معزی،مسیر قانون و دادگستری در ایران، تهران، 1268، ص315

منبع: امیرکبیر و اصلاحات، سید حسن امین، ایران شناسی، دوره جدید، سال 15، ص341 و 342



آیت الله شیخ عبد الحسین تهرانی امیر ,دیوانخانه ,شکایت ,حاکم ,رسیدگی ,دیوانخانه بزرگ منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

آشپزی صیدون آریا تهران اندروید 89 پرسه پورتال و سایت تفریحی خبری ایرانیان دانلودها