بخشهایی از کتاب را با هم بخوانیم:
پسرک با عجله میدوید، او سعی میکرد هر چهقدر میتواند دور شود. او میخواست آنقدر دور شود تا راحت بتواند اشک بریزد و با صدای بلند گریه کند. میخواست از همهی کسانی که میشناخت دور شود.
از همهی دوستانش غمگین و دلگیر بود. میدوید و با خودش فکر میکرد که چهگونه ممکن است دیگران او را برنجانند. چهطور ممکن است که کسی بتواند دل دیگری را بشکند. نمیتوانست این چیزها را باور کند، حتی فکرش را هم نمیکرد. اما پسرک دیده بود که چهطور نزدیکترین افراد و دوستانش این کار را کرده بودند. پسرک از اینهمه بدی فرار میکرد و میدوید.
پسرک در یک دشت میدوید و علفها برایش راه باز میکردند…
- تهیه شده در موسسه پژوهشی کودکان دنیا
- نویسنده: ناصر یوسفی
- تصویرگر: تهمینه خواجوی
- طراح گرافیک: منصوره کاظمی
- موضوع: داستان
- تعداد صفحه: 48 صفحه گلاسه مات رنگی
- شابک: ISBN: 978-964-7364-84-3
- ناشر: انتشارات کارگاه کودک
آموزش سئو و بهینه سازی وب سایت پسرک ,میدوید ,میکرد ,کارگاه کودک ,انتشارات کارگاه منبع
درباره این سایت