دانلودرمان سکوت حقیقت نوشته فاطمه حمیدی
خلاصه:
بخشی از رمان:
هوای قبرستان سرد و بارانی بود.صدای زجه ی مادری که فرزندش را به خاک گور
می سپرد رعشه به اعصابم می انداخت. باد پاییزی با شدت بیشتری وزید و
قطرات باران به صورتم برخورد می کردند. بار دیگر صدای زجه ی زن بلند شد،نام فرزندش را صدا می زد.دست عمو روی شانه ام نشست: «هانا جان منتظر می مونم تا فاتحه ای برای پدر و مادرت بفرستی و بیای»
_«ممنون که هستین عمو جان.»
ژانر:عاشقانه،اجتماعی
تعدادصفحات:327
مهدرمان منبع
درباره این سایت