دانلودرمان مستانه عشق نوشته مریم جعفری 

 

خلاصه:

بخشی از رمان:

 

چنان حسرت گذشته را میخویم که گویی صد سال قبل،پشت سرشان گذاشته ام.تابستان‌ها تنگ غروب،مادر برادر دوازده ساله‌ام را مجبور میکرد زمین داغ را که آفتاب تا قلبشان را سوزنده بود آب پاشی کند.آنوقت یکی‌ از فرش‌های اتاق را روی ترس پهن میکرد،سماور قدیمی‌ را آتش میکرد و یکی‌ دو تا از پشتی‌‌های ترکمن را به نرده و دیوار تکیه میداد.چه حال و هوایی داشت.بوی خاک داغ نم زده،بوی خورشت قورمه سبزی مادر و بوی گلاب خانجان که آماده نماز خواندن میشد.چه لذتی داشت.و صدای سه تار همسایه مان که میگفتند از وقتی‌ که زنش مرده،مجنون شده،چه لذتی داشت.کتاب جلوی رویم باز بود اما گوشم متوجه سه تار.درس که نمیخندم.کتاب بهانه‌ای بود برای در رفتن از زیر کار.اگر درس خوان بودم که دو سه تا تجدیدی ردیف نمیکردم.هنوز هم وقتی‌ به انگشتر عقیق یادگار پدرم نگاه می‌کنم،یاد تک تک روز ها،ساعت‌ها و لحظات با او بودن می‌‌افتم.من تنها دختر خانواده بودم و عزیز پدر،آنقدر که بهزاد حسادت میکرد و میکوشید

 

ژانر:عاشقانه

 

تعدادصفحات:391


مهدرمان میکرد ,لذتی داشت ,دانلودرمان مستانه منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

دنیای از خوشمزه ها ... مرکز سخت افزار ایران Taha web بی نام adalynvpawi04 tapak