با عرض سلام خدمت مافوق گرامی خود اگر جای ما بودید چه می کردید؟ میدانید از درون مردن یعنی چه؟ منکه همان پیام را هم نمیذارم مگر بخواهم جواب دهم و اگر بخواهم شما متوجه مکاتبتامان نشوید مطمئن باشید نمیشوید در جوابتان گفتم که خواهرم در کیش است چند مرتبه این را با جزئیات ذکر کردم او اقدام به گرفتن خانه نکرده بلکه خواهرم ملیحه اقدام کرده و نام همسر او اکبر اکبری است من از کار او خبر چندانی ندارم. آخر این بار چندوم است که این بودجه ها توسط رانت خوارها از بین می رود؟ ما اگر پول نخواهیم چه؟ کار اصلیمان را آغاز کنید الان نزدیک یک سال و اندی بیشتر است که بابت پولی نا مشخص به اسم معوقات هیچ آینده مشخصی نداریم. تا الان لااقل یکسال تازه کاریمان به اتمام رسیده بود هر سال میاید و می رود و ما به کار مشغول نمیشویم. آشنایان هم میگویند برو فکر کن در زندان بوده ای ماشاءالله دیگر یاءس و نا امیدی در استخوان هایم رسوخ کرده پس از هشت سال بی اعتنایی و نداشتن یک تماس کوچک شما نمیدانید پس بر ما چه میگذرد که می گویید حرف از ناامیدی نزنین اگر ناامیدی گناه است کسانی که باعثش شدن در کجا قرار دارند وقتی مادرم از خواب بیدار میشود در این 15 روز اخیر تا یک ساعت در بیشتر موارد  چیزی تا پس از فوت پدرم را به یاد نمی آورد همه چیز را فراموش کرده اما به من می گوید مدرکت را دادن؟ حتی در زوال عقلی مادرم نیز این موضوع تا این حد نهادینه شده. بنده در پست قبلم گفتم شما از پیش برای جور کردن مبلغی تا تاریخ 21ام اقدام کنید چون احتمال زیاد که اینبار هم عملی انجام نشود خوب است که خبر دارید زیرا من نه پشت سر شما حرفی زده ام و نه حاج آقای خادم فقط گفته ام درین چند سال کوچکترین حرفی که به آن عمل شده باشد ندارم تا به آن دل خوش کنم اگر قبول ندارید از حاج آقای خادم بپرسید از زمان اولین وعده ها و سپس در لیست 60نفره نفر سوم قرار گرفتن و منتظر ماندن از کی شروع شد. من هستم که جلوی خانواده ام شرمنده هستم زیرا از بابت وعده های بی شماری که گرفتم به هر کس جداگانه وعده کمک داده ام زیرا که انگشتر پدرم را به من داده اند و من فقط آرزو دارم زمین دهان باز کند و مرا ببلعد. اگر از یاس نگویم از کدام گل و بلبل زندگی ام بگویم ادامه تحصیلم ،شغلم، از حال خوبم؟ من حتی حوصله ندارم با حسین نیز دو کلمه حرف بزنم خود دیدید که همیشه گفتم بس است می خواهم بخوابم من را با طناب نامرئی به تخت بسته ان و واقعا اگه در بیمارستان روانی با زور بسته شده بودم چه بسا که راحت تر بودم من تابحال از یاس سخن نگفته ام زیرا که اگر از یاس سخن بگویم یاس از خودش جلو حال من مایوس می شود. فقط بدانید که من بی هیچ سوء پیشینه یا اجباری دعوت شمارا لبیک گفتم و از آن طرف ضربات سازمان از ترم بعدش شروع شد حتی وقتی که حق قانونی خوابگاه داشتن را داشتم در آن شرایط روحی بد مرا آواره ساخت اگر سنگ خارا بود با این همه گرم و سرد کردن شما خرد که هیچ خاک شده بود. دلسوخته ام و نمی خواهم آهی بکشم اما شما به یک خط پیام تلگرام من گیر می دهید که آیه یاس است من اگر بخواهم آیه یاسم را بنویسم از جنگ صلح تولستوی که هیچ از خیلی رسائل چندین جلدی نیز فراتر می رود پس منکه آرامم به من تذکر ندهید اگر حرف دروغی گفتم به جای تذکر بیایید و مرا برای یک هفته بی وقفه تذکر بدنی کنید اما حرف حق را نگویید هیس کسی این حرف ها را نمی زند زیرا که چه بسا تجمع این مطالب در قلب و ذهن از چندین بمب نیز بدتر است. سازمان خود پیغامش را توسط پسر عمویم که بروم و شاگرد ام دی اف کار شوم یا جوشکار رسانیده است و او که خود را به کوچه علی چپ زده بود که از این امور خبر ندارد و با سرچ گوگل وارد سایت شده وقتی دید نمی تواند مرا گول بزند و در پاسخش گفتم من ورودی گوگل نداشته ام پس آدرس وبلاگ را داشته ای کلا تماس های تلفنی اش را با ما قطع کرد و شما نیز در جواب حرف های او یک کلام مخالفت نکردید پس حقیقت ظاهرا که همان است. همین را بگویم که مرده را زدن فایده ای ندارد و خوشحالم که در تمامی پیام هایم هر چه گفته باشن از شما و حاج خادم بد نگفته ام و از شما دو عزیز همیشه به عنوان خیر و خیرخواه نام برده ام و چه بسیار مشاجراتی با مادر که ازین بیشتر از دستتان ساخته نیست و جای توهین به شما دو عزیز و جمع بستن با کارشکنان دعای خیرش پشت شما باشد و یکی از آشنايان دختر همان مادر شهید فکور بافنده که به مادر بد و بیراه میگوید که او اگر مخالفت میکرد من به این جاه نیفتاده بودم گفت که پدر دوست فرزندش ظاهرا در سازمان است و مقام پایینی ندارد و اگر می خواهم او دنبال کار مرا بگیرد و من در جواب گفتم نه عینا جواب من این بود که دو بزرگوار دنبال کار من هستند و هیج کم و کاستی نمیگذارند در صورتی که مسئولیتی نداشتن پیگیر شدن و اگر قرار بر درست شدن باشد ایشان این کشتی را به سر منزل مقصود خواهند رساند و در پیام هایم نیز غیر این نبوده اما اگر شکایت از چندین سال به تعویق افتادن وعده های کوچک و بزرگ آیه یاس و نا امیدی هست و به مذاق سروران خوش نیامده دیگر شرمنده هستم. شما خود را بگذارید جای پدر کسی با شرایط من واقعا بگذارید ببینید آسمانتان چگونه تاریک میشود فرزندی که آرزوها برایش داشته اید چگونه دنیا به اینچنین وضعیتی رسانیده است. حرف آخر اگر واقعا آخر این وعده همان شاگرد ام دی اف کار شدن است بگویید در غیر این صورت جای معوقاتی که بار دوم است که نمیدانم اختلاص میشود رانت خواری میشود شروع به کارمان را سرعت داده و در اول سال آینده آغاز کنید و جای معوقات فقط عیدی و حقوق یک کارمند غیر تازه کار را داده و در عوض دوران تازه کاری مارا به 3ماه کاهش دهید. خوب است من به اول پست قبل شما بگویم آیه یاس این ها جملات هبری از وضعیت من هستن اگر بد است مقصر کسان دیگری هستند. شما خود در همان پستی که آخرین وعده هایتان را تا اطلاع فعلی منتفی ساختید در حالی که کلا وعده ای از طرف هیچکس عملی نشده میگویید نگویم که چیزی ندارم که به آن دلخوش کنم آیه یاس است. من کلا چقدر در تلگرام فعال هستم؟ شما جای گرفتن این نکته ها نکته های مثبت و چیزهایی که از آن عقب مانده ام را در نظر بگیرید من بر فرض که اندازه یک دانشجوی phd از فیزیک کوانتوم اطلاع داشته باشم چه فایده وقتی آنقدر منزوی هستم که در روابط عمومی ام هم نیز به کار نمی آید شما از میام های من ببینید که حجم اطلاعات من چقدر است و در کجا کارایی دارد نه اینکه حرفی از 8سالی که سوخت نزنم. واقعا از افق و عمق دیدتان نسبت به خودم ناامید شدم


mashhad وعده ,گفتم ,پیام ,واقعا ,بگویم ,میشود ,پیام هایم ,شرمنده هستم ,آقای خادم ,آغاز کنید منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

اپلیکیشن حقوقی رهگشا درمان در منزل سیستم بایگانی اسناد نمایندگی لباس راحتی پولات ییلدیز سکوت پروانه ها پوما بیست PUMA20 وبلاگ تفریحی ایرانی هرچی بخوای لوارا