«بچه ها لال شوید» ، بی ادب ها ساکت
سخت آشفته و غمگین بودم ، به خودم می گفتم
«بچه ها تنبل و بد اخلاقند» دست کم می گیرند
درس و مشق خود را
باید امروز یکی را بزنم ، اخم کنم ، و نخندم اصلاً
تا بترسند از من و حسابی ببرند .
خط کشی آوردم ، در هوا چرخاندم ،
چشم ها در پی چوب تنبیه هر طرف می غلطید
« مشق ها را بگذارید جلو ، زود معطل نکنید »
اولی کامل بود ، خوب ، دومی بد خط بود ، بر سرش داد زدم ،
سومی می لرزید ، خوب گیر آوردم
صید در دام افتاد و به چنگ آمد زود
پرسش مهر 18/ وبلاگ زیباترین کلام منبع
درباره این سایت