نميدانم چه حكمتي ست نمايش نامه اي به اسم سرنوشت.چه ميشودكرد مگرغيرازين است دردهاي بزرگتر راگذرانده ايم انسان به همه چيزعادت ميكند كم رنگ ميشودهرزخمي هردردي. پس ازمدتهامرورش ميكني ميبيني انقدرهاهم كشنده نبودكسي كه چشم به شعله دوخته دردسوختن راچه ميفهمد زخم هايي هست كه هميشه زخمند گاه حتي باديدن يك لحظه توكشانده ميشوي به ان زمان .به ظلم ها به رفتن ها به ناخواسته ها !كسي ميگفت سرطان جزوي ازتن من است به هم عادت كرده ايم به هم خوگرفته ايم اين ظلم ها اين خاطرات همه جزوي ازمنند ان هانباشندكيست كه يادم دهدفقط به باي خودت تكيه كن خداهم تنهاست كيست يادم دهدهيچ چيزازهيچ كس بعيدنيست وهزاران تجربه ديگر.اخرسال است رفيق مجازي صبورم ببخش كه صفحات وبلاگم پرازانچه دوس داشتم باشندنيست ببخش كه برايت زندگي ارزوميكنم نه زنده بودن ببخش كه نمايشم تاكنارم بماني .سال پرازعشق وشورواميد برايتان ارزومندم
ســـــــــ ــــــ ـــــــــویــــــــــ ــــــ ــــــن ببخش منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

کاسه تبتی احمد وب خامه نون :)) سایتی برای همه عروسک پایگاه خبری ، تحلیلی و اطلاع رسانی جانا مرجع کنکور ایران موزیک هاب / دانلود آهنگ های جدید طلایی