نميدانم كه امشب
ميان راز دستانت
تا كجا پرواز يادم ميدهي!
اينكه من هر بار بالاتر
در تمام خاطراتم با تو پرسه ميزنم
اينكه من بي بال و پر هم اوج ميگيرم
هم سرا پا حس ميكنم هم كه بهوشم
اينكه من با سايه ات در زير مهتاب ميرقصم
هم كه ميخندم هم به همراهت اشك ميريزم
تو تصور كن من چگونه بي تو شبهايم
تا به صبح ديوانه باشم؟
من به اين سايه و اين تكرار عادت كرده ام
من به اين عاقل نبودن تا ابد با تو لباس بخت پوشيدم
اينكه تكرار ميشود هرشب به مثل هرشبم
با همين تكرار من زنده ام
با همين تكرار!
#نگار_دزكي_زاده
21/12/2017


سکوت آیینه تكرار ,همين تكرار منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

جورواجور نوین آی تی موبایل شرکت طراحی وب سایت رایسان نوحه پلاس معرفی کالا فروشگاهی فروشگاه افی فایل فایل جهش کارت عروسی