دانلودرمان غروب تنهایی نوشته کبری مولاخواه

 

خلاصه:

بخشی از رمان :

 

صدای آواز پرندگانی که کنار پنجره ی اتاقم نشستند مرا از عالم خیال بیرون کشید.این آخرین شعری بود که در این خانه می نویسم. در این صبح غم انگیز که دقایق به شتاب می گذرند،حس می کنم بایستی هر چه زودتر بروم.تنها زنجیری که مرا به این خانه پیوند می داد، گسسته است.ولی توان رفتن ندارم.با ریسمانی نامرئی به اینجا گره خورده ام.همیشه همین طور بوده،تا انسان به جایی دل می بندد و تارهای انس و الفتش را در جایی که امید و پناهگاه اوست.ناقوسی به صدا در می آید و بانگی شنیده می شود که«برخیز،هنگام کوچیدن است»چرا روز و شب دعا نکردم تا این پیرزن نمیرد.بدون اوماندن در اینجا غیر ممکن است. وقتی قدم به این خانه می گذاشتم،هرگزگمان نمی کردم دل بسته شوم.

 

ژانرعاشقانه،اجتماعی

 

تعدادصفحات:


مهدرمان خانه ,غروب تنهایی ,دانلودرمان غروب منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

شب که میشه ♥ نویسنده های رویایی ♥ بازاریابان ایرانیان زمین, بیز ,بازاریابی شبکه ای,نتورک مارکت انجمن علمی پژوهشی مهندسی عمران و نقشه برداری دانشگاه پيام نور استان بوشهر اطلاعات جامع تکنولوژی و رایانه وب سایت رسمی گیم لند فروشگاه