مدت زمان زیادی از تولد ژانر «سایبرپانک» (Cyberpunk) نمی‌گذرد. ژانری که در واقع زیرژانر ادبیات علمی-تخیلی‌ست (Science Fiction) و ماحصل کار چندی از نویسنده‌های دهه شصت و هفتاد میلادی‌ست. این افراد به‌دنبال جنبش موج جدید ادبیات علمی-تخیلی که هدف‌اش خلق ایده‌هایی نو و تازه و فاصله‌ گرفتن از ادبیات آرمان‌ شهری آن روزهای این ژانر بود، در واکنش به فرهنگ مرسوم آن سال‌ها و رواج روزافزون مواد مخدر و پانک‌گرایی، آرام‌آرام شروع به شکل دادن به ادبیاتی نو کردند. افرادی همچون فیلیپ.کی.دیک، راجر زلازنی، جی. گراهام بلرد، فیلیپ جوز فارمر، هارلن الیسون و ویلیام گیبسون در خلق ژانری که حالا با نام «سایبرپانک» از آن یاد می‌شود نقشی حیاتی را ایفا کردند. سال ۱۹۸۲ میلادی نیز «ریدلی اسکات»،‌ کارگردان نامی که آن سالها «بیگانه»اش نیز حسابی سر و صدا کرده‌ بود با ساخت اقتباسی فوق‌العاده از رمان ماندگار فیلیپ.کی.دیک، «آیا اندرویدها خواب گوسفند برقی می‌بینند؟» که Blade Runner نام داشت و همین اواخر قسمت دومش هم راهی سینماها شد، این ساب‌ژانر را بیش از پیش سر زبان‌ها انداخت و مفهوم‌اش را گسترش داد.

ویژگی‌های اصلی هر دنیای «سایبرپانک»، پیشرفت بالای تکنولوژی و فقر و بی‌فرهنگی جامعه و فاصله طبقاتی چشم‌گیر است. اعضای بدن مکانیکی، ساختمان‌هایی که درازای‌شان در مه و دودی ابدی قابل تشخیص نیست، باران مستمر و ضدقهرمان‌هایی خسته و سیگار به لب که گوشه‌ای از خیابان، زیر باران کز کرده‌اند و در تنهایی بی‌انتها، به دود سیگار خویش خیره شده‌اند. جرم و فساد و معضلات جنسی و اخلاقی، مشکلات هویتی عمیق و از دست رفتن آمال و آرزوها و به‌طور کلی وضعیتی در شرف پدید آوردن دیستوپیایی تمام، از جمله ویژگی‌هایی‌ست که تمامی آثار این ژانر، در آن اتفاق نظر دارند و به‌طور کلی مفهومی به نام «سایبرپانک» را به‌وجود آورده‌اند. ژانری که جان می‌دهد برای خلق قصه‌هایی عمیق و مفهومی درخصوص ذات و چیستی بشریت و ضدقهرمان‌هایی خسته از روزمره‌ای سراسر ملال و پوچی. بشریتی که قدم به قدم به نابودی خودکرده‌ی خویش بیشتر نزدیک می‌شود.

جدا از نمونه‌های موفق در ادبیات و سینما و همین‌طور صنعت انیمه ژاپن، بازی‌های ویدئویی هم در خلق آثاری باکیفیت در این ژانر بد ظاهر نشده‌اند و علی‌رقم کمیت پایین، از حیث کیفیت خوب عمل کرده‌اند. بهترین نمونه، سری محبوب Deus Ex است. اثری  به‌غایت عالی با داستانی بی‌نظیر که در خلق دنیایی دیستوپیایی سایبرپانکی بسیار موفق عمل کرد و زمینه خلق دنباله‌های بعدی خودش را نیز فراهم کرد. همین پارسال تازه‌ترین قسمت مجموعه با نام Deus Ex: Mankind Divided عرضه‌شد و برای علاقه‌مندان این ژانر عیشی تمام فراهم کرد. از دیگر بازی‌های خوب کار شده در این ژانر می‌شود به بازی اشاره کلیکی Gemini Rue، اکشن ماجراجویی Remember Me، رمان تعاملی VA-11 HALL-A، سری استراتژی Syndicate که چندسال قبل بازسازی اول شخص نه‌چندان باکیفیتش را نیز با همین نام شاهد بودیم و دوگانه محبوب System Shock اشاره کرد.

این مقدمه طولانی را گفتم تا برسم به اثری که قرار است در این متن نقد و بررسی‌اش را مورد مطالعه قرار بدهید. بازی Ruiner، اولین بازی استودیو تازه تاسیس و مستقل Reikon Games که اعضایش پیش‌تر روی پروژه‌هایی نظیر سه‌گانه Witcher و Dying Light کار کرده‌اند و در بهار ۲۰۱۴، استودیو مستقل خودشان را به قصد خلق این اثر زیبا، به‌وجود آوردند. در ادامه با نقد و بررسی بازی Ruiner همراه بلک آرنا باشید.


رسانه معتبر گیمینگ : بلک آرنا ژانر ,بازی ,ادبیات ,کرده‌اند ,همین ,فیلیپ ,بازی ruiner ,بررسی بازی ,ضدقهرمان‌هایی خسته ,ادبیات علمی منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

جدیدترین اخباز تکنولوژی ایران بلوچ ها همه چی موجوده بررسی و معرفی بهترین مودم های ADSL و VDSL تکنولوژی و فناوری لوازم خانگی teachi3ng