در داخل فرقه کسی جرات ندارد به بالای خود انتقادی کند وکارهای سنگین مال ما بود وغذاهای خوب برای بالا بود موبایل خوب برای بالا بود پوشاک خوب برای بالا بود بالا که میگویم یعنی فرمانده هان بالا پول در جیب آنها بود در صورتی که ما فقط ۸ دلار در ماه میگرفتیم که میشد سه تا بستنی ولی میرفتی گاه هایی که فقط میلیونرها ی شهر میرفتند مسئولین هم به آنجا زیاد میرفتند مکان کامپیوتر اینترنت ووو که اگر بخواهم بگویم باید کتابها نوشت فقط نوکی به باطن زدم بعد از این قضیه شب که خوابیده بودم لحظات صبح از ذهنم میگذشت ویکهو مغزم در جایی ایستاد که گفت باید بروی یک دفعه به خودم گفتم نمیتوانم من عمرم را در این دستگاه گذاشتم بعد از ۲۵ سال کجا بروم نه پولی نه امکاناتی دریک کشور غریب خیلی از نفرات که با آنها صحبت میکردم مثل من بودند وخیلی از آنها میگفتند که ما پیر شده ایم اگر سن مان مقداری پایین تر بود لحظه ای در این فرقه آلوده مریم قجر نمی ماندیم نفراتی هم بودند که مثل من ترس داشتند ونفراتی هم بودند که گیر خانواده شان بودند چون یا خواهری داشتند یا مادر یا پدری ولی خدا را شکر من هیچ کدام از این مشکلات را نداشتم فقط ترس داشتم چون فرقه در نشستهای مستمر همش اعلام میکرد که کسی که از اینجابرود یا معتاد میشود یا توسط بانده های مافیایی گیر میفتندیا پولی ندارند واز گرسنگی میمیرند


طلیعه آزادی بودند ,فرقه ,برای بالا منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

کتابخانه علامه دهخدا باغبادران تاینی موویز | مرجع دانلود فیلم و سریال طراحی سایت / سئو سایت / تبلیغات گوگل پشتیبانی مشتری شعر تبدیل گفتار به متن جک پارکینگ - درب اتوماتیک | ایمن رهرو شریان